داعشی ها خوب گوش کنید!!!
ابر و باد و مه و خورشید و فلک همه هم دستند
تا بلا از حرم کرببلا دور شود
من مگر مرده ام آقا که ببینم روزی
حرم تو هدف دشمن مزدور شود
کاش میشد که به منظور دفاع از حرمین
سحری کرببلا رفتن ما جور شود
یا حسین
زینب و یه دشت جنازه
زینب و نعل های تازه
زینب و یه گوش پاره
زینب و یاس و شراره
زینب و خار مغیلان
زینب و اشک یتیمان
زینب و راس شهیدان
زینب و قاری قرآن
زینب و پای پیاده
زینب و کنج خرابه
تو بازار برده ها کشون کشون آوردن و شامیا رقصیدن و خندیدن و رفتن
زینب و دل شکستش
زینب و دستای بسته ش
زینب و سر شکستش
زینب و پاهای خسته ش
تو بازار برده ها کشون کشون آوردن و شامیا رقصیدن و خندیدن و رفتن
زینب و یه مشت حرامی
زینب و سنگ های شامی
زینب و اشک و شکوفه
زینب و زندان کوفه
زینب و یه عده دشمن
زینب و کبودی تن
زینب و یه راس خونی
زینب و تنور خولی
زینب و عطر گل یاس
زینب و چشمای عباس
زینب و درد یه لاله
زینب و داغ سه ساله
تو بازار برده ها کشون کشون آوردن و شامیا رقصیدن و خندیدن ورفتن
امان امان امان از دل زینب
یا صاحب الزمان
سوال های امتحانی آخرالزمان
نام: …………………
نام خانوادگی: …………………
مدت امتحان: تمام عمر
مقطع: تمامی انسان ها
تاریخ: عصر غیبت امام زمان
1 .تو انتخاب های زندگیت، نظر چه کسی برات از همه مهم تره؟
الف.خودم
ب.خانواده ام
ج. دوستان
د.خدای مهربون
2. معمولا چه موقع صبرت تموم میشه؟
الف.وقتی که برای کارهای شخصی خودت عصبانی می شی.
ب.وقتی که یکی رو که خیلی دوست داری از دستش می دی.
ج. وقتی کسی با انجام گناه فردی و اجتماعی دل امام زمان رو می رنجونه.
د.وقتی که تیم مورد علاقت شکست بخوره.
3.چقدر امام زمان (عج) رو دوست داری؟
الف.راستش تا حالا بهش فکر نکرده بودم.
ب.تو نمازام براش دعا می کنم.
ج.اگه دیدم یه جایی بهش توهین میشه ،حس غیرتم به جوش میاد.
د. اون قدر زیاد که برای تعجیل در ظهور هر کاری که لازمه حاضرم انجام بدم.
4. فکر می کنی وظیفت درباره امام زمان(عج) چیه؟
الف.هر روز بعد نمازها بهش سلام می دم و دعای فرج می خونم.
ب.باید تو عصر غیبت به حرف علما ی دین گوش بدم.
ج.باید مثل همه امامان که نیاز به یار داشتند، برای یاری آقا خودمو آماده کنم.
د.همه موارد
5.فکر کن الآن مشغول انجام گناه هستی،وضعت نسبت به امام زمانت چطوره؟
الف.سعی می کنم اصلا بهش فکر نکنم و گناه رو انجام بدم.
ب.گناه رو انجام می دم، بعد میام ار آقا معذرت می خوام،حتما منو می بخشه.
ج. خاکستر می شم تو خودم،گناه کنم و امام زمان(ع) منو ببینه؟ نه نمی شه.
د.اصلا به فکر گناه کوچیک هم نیستم؛ بابا من بیام با تیر بزنم تو دل امام زمان؟
6.اگه داشتی کاری برای امام زمان(عج) انجام می دادی و اون وقت یکی تو رو دید:
الف.خوشحال میشی و قند تو دلت آب می شه.
ب.بی تفاوت هستی و محل نمی ذاری.
ج. کمی خوشحال می شی،اما میگی: هدف اصلی من رضای خدا بوده.
د.ته دلت ناراحت می شی و می گی:خدایا اومدم یه کار رو خالص انجام بدم،باز نشد.
۷.دوست داری بیشتر چه قیافه و تیپی بزنی؟
الف.تیپ روز(هر چی باشه)
ب.تیپ ایرونی
ج. تیپی که قشنگ تر باشه
د.تیپی که مورد پسند خدا و امام زمان(ع) باشه
8.بهت میگن:فقط یه آرزو کن تا برآورده بشه و تو میگی:
الف.ازدواج موفقی داشته باشم
ب.توی دانشگاه قبول بشم و یه کار خوب گیرم بیاد
ج. طوری زندگی کنم و بمیرم که امام زمانم از من راضی باشه
د.یک سفر به همه جاهای زیارتی
9.اگه بگن همین الآن می خواهیم شهادت رو نصیبت کنیم،چی میگی؟
الف.خدایا من زندگی دارم،به فکر زن و بچه و مادرو…هستم!
ب.هنوز جوونم و خیلی آرزو دارم باشه یه وقت دیگه!
ج. من از خدامه، ولی خب کمی حق الناس بر گردنم هست، بهشون برگردونم و حلالیت بطلبم،بعدش می آم
د.شهادت؟وای خدا جون، این چه سوالیه؟! یه عمر منتظر این لحظه بودم؛من آماده ام بریم که داره دیر می شه
10.اگه بگن دوست داری مرگت چطوری باشه،چی جواب می دی؟
الف.بازم حرف مرگ رو پیش کشیدی،چرا هی دم از ناامیدی می زنی؟یه جوری می میرم دیگه.
ب.دوست دارم مسلمون از دنیا برم و وقت مرگ، شیطون گولم نزنه.
ج. دوست دارم شب بخوابم و بدون درد،صبح از دنیا رفته باشم.
د.دوست دارم در رکاب آقا شهید بشم، قطعه قطعه بشم، تازه دردش هم شیرینه.
11.اگه در حال مرگ باشی یا مرده باشی وتقاضا کنی یه فرصت بهت بدن و دوباره به زندگی برگردی،این طرف چی کار می کنی؟
الف.خب می آم و دوباره زندگی میکنم و آرزوی عمر هزار ساله رو دارم.
ب.دیگه یه بنده صالح خدا می شم، از هر جهت.
ج. یک بار!؟ اگه هزار بارم بگن می تونی برگردی، زندگی خدا پسند رو انتخاب می کنم ودلم می خواد هزار بار در راه خدا شهید بشم
د.حق مردم رو بر می گردونم و از کسانی که بهشون ظلم کردم حلالیت می طلبم.
12.سوال اختیاری: اگه بر فرض بگن اینا شرط های پذیرفتن یاران امام زمانه، فکر می کنی قبول می شی؟
الف.نه بابا،من اگه اینطور بودم تا حالا شهید شده بودم.
ب.خب !بعضی ها رو دارم و بعضی هارو نه.
ج. بعضی مواردش خیلی سختن، فکر نکنم امام زمان(عج) اینقدر سخت گیر باشن،احتمالا تک وتوکی رو ندارم
د.قبول می شم، مطمئن مطمئن خودمو برا ی اینا آماده کردم،پس یه عمر برا چی زندگی کردم؟
حجابم!!!
پرچم حسین(ع) است که به دست عباس (ع) بود و حال بر سر زینب(س)
اینجاست که کشف حجاب استراتژی دشمن میشود…
چادرم بیرق حسین است و محال است زمین بگذارمش!
لبیک یا حسین
در اتوبوس داشتم میرفتم یکمرتبه دیدم خورشید دارد غروب میکند یادم آمد نماز نخواندم، به بابایم گفتم نماز نخواندم، گفت خوب باید بخوانی، حالا که اینجا توی جاده است و بیابان، گفت برویم به راننده بگوییم نگهدار،
گفت راننده بخاطر یک بچه دختر نگه نمیدارد، گفت التماسش میکنیم، گفت نگه نمیدارد، گفت تو به او بگو، گفت گفتم نگه نمیدارد، بنشین. حالا بعداً قضا میکنی. دختر دید خورشید غروب نکرده است و گفت بابا خواهش میکنم، پدر عصبانی شد، دختر گفت که آقاجان میشود امروز شما دخالت نکنی؟ امروز اجازه بده من تصمیم بگیرم، گفت خوب هر غلطی میخواهی بکن.
میگفت ساکی داشتیم، زیپ ساک را باز کرد، یک شیشه آب درآورد، زیرِ صندلی اتوبوس هم یک سطل بود، آن سطل را هم آورد بیرون، دستِ کوچولو، شیشه کوچولو، سطل کوچولو، شروع کرد وسط اتوبوس وضو گرفت، قرآن یک آیه دارد میگوید کسانی که برای خدا حرکت کنند مهرش را در دلها میگذاریم به شرطی که اخلاص داشته باشد، نخواسته باشد خودنمایی کند، شیرینکاری کند، واقعا دلش برای نماز بسوزد، پُز نمیخواهد بدهد.
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا» مریم/۹۶ یعنی کسی که ایمان دارد، «وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» کارهایش هم صالح است، کسی که ایمان دارد، کارش هم شایسته است، «سَیَجْعَلُ لَهُمْ الرَّحْمَانُ وُدًّا»، «وُدّ» یعنی مودت، مودتش را در دلها میگذاریم. شاگرد شوفر نگاه کرد دید دختر وسط اتوبوس نشسته دارد وضو میگیرد، گفت دختر چه میکنی؟ گفت آقا من وضو میگیرم ولی سعی میکنم آب به اتوبوس نچکد، میخواهم روی صندلی نشسته نماز بخوانم. شاگرد شوفر یک خورده نگاهش کرد و چیزی به او نگفت.
به راننده گفت عباس آقا، راننده، ببین این دارد وضو میگیرد، راننده هم همینطور که جاده را میدید در آینه هم دختر را میدید، هی جاده را میدید، آینه را میدید، جاده را میدید، آینه را میدید، مهر دختر در دل راننده هم نشست، گفت دختر عزیزم میخواهی نماز بخوانی؟ من میایستم، ماشین را کشید کنار گفت نماز بخوان آقاجان، آفرین، چه شوفرهای خوبی داریم، البته شوفر بد هم داریم که هرچه میگویی وایسا او برای یک سیخ کباب میایستد، برای نماز جامعه نمیایستد. در هر قشری همه رقم آدمی هست.
دختر میگفت وقتی اتوبوس ایستاد من پیاده شدم و شروع کردم الله اکبر، یک مرتبه اتوبوسیها نگاه کردند او گفت من هم نخواندم، من هم نخواندم، او گفت ببین چه دختر باهمتی، چه غیرتی، چه همتی، چه ارادهای، چه صلابتی، آفرین، همین دختر روز قیامت حجت است، خواهند گفت این دختر اراده کرد ماشین ایستاد، میگفت یکی یکی آنهایی هم که نخوانده بودند ایستادند، گفت یک مرتبه دیدم پشت سرم یک مشت دارند نماز میخوانند. گفت شیرینترین نماز من این بود که دیدم لازم نیست امام فقط امام خمینی باشد، منِ بچه یازده ساله هم میتوانم در فضای خودم امام باشم.
ورود امام زمان اکیدا ممنوع!!!!
یک هفته بود کارتهای عروسی روی میز بودند.
هنوز تصمیم نگرفته بود چه کسانی را دعوت کند.
لیست مهمانها و کارهای عروسی ذهنش را پر کرده بود…
برای عروس بسیارمهم بود كه چه كسانی حتما در عروسی اش باشند.
از اينكه داییش سفر بود و به عروسی نمي رسيد دلخور بود…
کاش می آمد …
خيلی از كارت ها مخصوص بودند.
مثلا فلان دوست و فلان فامیل
فلان مدیر …
خود و همسرش کارتها را می بردند
و سفارش هم ميكردند كه حتما تشریف بیاورید
خوشحال میشویم
اگر نیایید دلخور میشوم.
دلش مي خواست عروسی اش بهترين باشد. همه باشند و
حسابی خوش بگذرانند.
همه چیز هم تدارک دیده بود.
آهنگ - گروههای ارکست - وبسیاری چیزها و افراد و وسایل دیگر
آنها حتما بايد باشند، بدون آنها که خوش نمی گذرد.
بهترین تالار شهر را آذین بسته بودند
چند تا از دوستانشان که خوب میرقصند هم
حتما باید باشند تا مجلس گرم شود.
آخر شوخی نبود که- شب عروسی بود…
همان شبی که هزار شب نمیشود.
همان شبی که همه به هم محرمند.
همان شبی که وقتی عروس بله میگوید
به تمام مردان شهر محرم میشود
این را از فیلم هایی که در فضای سبز داخل شهر میگیرند فهمیدم…
همان شبی که فراموش میشود عالم محضر خداست.
اما نه یادم آمد.
این تالار محضر خدا نیست تا می توانید معصیت کنید.
همان شبی که حتی داماد هم آرایش میکند.
همه و همه آمدند
حتی دایی که مسافرت بود همه بودند …
اما …………………
اما کاش امام زمان “عج” هم حضور داشتند.
حق پدری دارد بر ما…
مگر می شود او نباشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عروس برایشان كارت دعوت نفرستاده بود،
اما آقا آمده بودند.
اما متاسفانه
به تالار كه رسيدند سر در تالار نوشته بود:
(ورود امام زمان"عج” اكيدا ممنوع!)
آقا دورترها ايستادند و فرمودند: دخترم عروسيت مبارک!
ولی اي كاش كاری ميكردی تا من هم می توانستم بيایم ….
مگر میشود شب عروسی دختر، پدر نیاید.
(آخر امامان پدر معنوی ما هستند)
دخترم من آمدم اما …
گوشه ای نشست و دست به دعا برداشت
و برای خوشبختی دختر دعا کرد….
یا صاحب الزمان شرمنده ایم …به خاطر مثلا روشنفکر بودنمان!!!
از پروانه خواستم, راز سخن گفتن با گلها را برايم بگويد.
پاسخ داد: سخن گفتن با گلها به چه كارت آيد؟
گفتم: دنبال گلي می گردم. ميشناسياش؟؟؟
گفت: كدامين گل تو را اينچنين بيتب و تاب كرده است؟
گفتم: به دنبال زيباترينم.
گفت: گل سرخ را ميگويي؟
گفتم: سرختر از آن سراغ ندارم.
گفت: به عطر كدامين گل شبيه است؟
گفتم: خوشتر از آن بوي ديگري نميشناسم.
گفت: از ياس ميگويي؟
گفتم: سپيدتر از آن نيز نميدانم.
گفت: در كدامين گلستان ميرويد؟
گفتم: در گلستاني كه از شرم ديدگانش هيچ گل ديگري نميرويد
به ناگاه ديدم پروانه،
مستانه بيقرار شده است.
بيتابتر از من ناآرامي ميكند ….
از اين گل و آن بوته، سراغش را ميجويد ….
گفت: اسمش چيست كه اينگونه از آدميان دل برده است؟
گفتم به زيبايي نامش نديدم.
گل نرگس را ميگويم. ميشناسياش؟؟؟
به ناگاه ديدم پروانه، توان سخن گفتن ندارد.
بالهايش به روشني شمع ميدرخشيد.
گويي شعله از درون، وجودش را به التهاب درآورده بود.
توان رفتن نداشت …
به سختي خود را به روي باد نشاند و از مقابل ديدگانم دور شد ….
آري….
او گل نرگس را يافته بود. شرارههاي وجودش خبر از آن گل زيبا ميداد ….
اينك دوباره من ماندم و اين نام آشنا و غريب ….
در صحراهاي غربت, تا آدينهاي ديگر, به انتظار نشستهام،
تا شايد به همراه پروانهاي, به ديار آشنايت قدم گذارم ….
مهدي جان ….
پروانهوارم كن كه ديگر تحمل دوريت ندارم ….
مولاي من ميدانم كه لحظه ديدار نزديك است اما ديگر توان ثانيهها را ندارم ….
ميدانم كه چيزي به پايان راه نمانده است اما ديگر توان رفتن ندارم ….
ميدانم كه تا سپيدهدم وصال، طلوع و غروبي چند, باقي نمانده است، اما ديگر تاب سرخي غروب را ندارم ….
از اين رنگ رنگ پروانههاي دروغين خسته شدهام…….
از آدينههاي سراب گونهي بي وصال به ستوه آمدهام……..
ديگر توان رفتن ندارم…….
زودتر بيا
گل نرگس بيا
العجل العجل يا مولاي يا صاحب الزمان
چندگاهیست وقتی می گویم:
«اللهم کل لولیک الحجة بن الحسن»
با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد
چندگاهیست وقتی می گویم: «صلواتک علیه و علی آبائه »
به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم
چندگاهیست وقتی می گویم: «فی هذه الساعة»
دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت
کجا منزل گرفته ای
چندگاهیست وقتی میگویم: «و فی کل الساعة»
دلم نمی سوزد که همه ساعاتم ازآن تو نیست
چندگاهیست وقتی می گویم: «ولیا و حافظا»
احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده
و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است
چندگاهیست وقتی می گویم: «و قائدا وناصرا»
به یاد پیروزی لشکرت،
در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمیزند
چندگاهیست وقتی می گویم: «و دلیلا و عینا»
یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی
چندگاهیست وقتی می گویم: «حتی تسکنه أرضک طوعا»
یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین،
من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم
چندگاهیست وقتی می گویم: «و تمتعه فیها طویلا»
به حال آنانی که در زمان طولانی حکومت شیرین تو
طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم
اما چندگاهیست دعای فرج را چندبار می خوانم
تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد، هم اشکم بریزد،
هم در جست و جویت باشم،
هم سرپرستم باشی،
هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم
وهم احساس کنم خدا در
نزدیکی من است…..
و باز هم با شرم
می گویم : اللهم عجل لولیک الفرج
یک سال دیگر هم گذشت
و چشممان به جمال مولای غایبمان روشن نشد…
و چرا بیاید؟ وقتی که اکثریت قریب به اتفاق ما شیعیان
در تمام سال از او غافلیم،
و قلیلی از ما نیز به هنگام مشکلاتمان از او یاد میکنیم…
اما آقای ما
به رو سیاهیمان نگاه نکن و به دستهایمان که خالی اند
و به زبانمان نیز گوش مسپار
که گناهکارتر از آن است که تو را با صداقت و اخلاص بخواند،
قلب آن اندک بندگان واقعی خداوند را ببين
که هر روز ـ صبح و شام ـ تو را ميخوانند…
الا یا ایها المهدى، مدام الوصل ناولها
که در دوران هجرانت بسى افتاد مشکلها
صبا از نکهت کویت نسیمى سوى ما آورد
ز سوز شعله شوقت چه تاب افتاد در دلها
چو نور مهر تو تابید در دلهاى مشتاقان
ز خود آهنگ حق کردند و بربستند محملها
دل بىبهره از مهرت، حقیقت را کجا یابد
حق از آیینه رویت، تجلى کرد بر دلها
به کوى خود نشانى ده که شوق تو محبان را
ز تقوا داد زاد ره، ز طاعت بست محملها
به حق سجاده تزیین کن، مَهِل محراب و منبر را
که دیوان فلک صورت، از آن سازند محفلها
شب تاریک و بیم موج و گردابى چنین هایل
ز غرقاب فراق خود رهى بنما به ساحلها
اگر دانستمى کویت، به سر مىآمدم سویت
خوشا گر بودمى آگه، ز راه و رسم منزلها
چو بینى حجت حق را، به پایش جان فشان اى فیض!
متى ما تلق من تهوى، دع الدنیا و اهملها
خبر فوری:
آمریکا دست به تحریف قرآن کریم زد و کتابی با نام مثلث توحید تالیف کرده.هم اکنون این کتاب در حال توزیع در کویت میباشد و امکان رسیدن به اینجا هم وجود دارد و باید قبل از رسیدن جلوی آنرا گرفت
قرآن کتاب آسمانی مسلمانان و بزرگترین معجزه پیامبر اکرم است، کتابی که در تمامی عرصه های زندگی راهنما و روشنی راه آنان است و امت را از گمراهی باز می دارد، این کتاب آسمانی شامل درس هایی است که در هر زمانی با تدبر در آن هر مسلمان می تواند زندگی خود را پیش برد و دچار سردرگمی نشود.
امت اسلام، با تکیه بر این منبع الهی راه خود را در جهان پیدا کرده و پیش می برد و هرگونه کوتاهی و تعلل در این باره می تواند ملت را به سوی مسیری غیر از مسیر حق سوق دهد، دشمنان ما نیز که خوب متوجه این موضوع هستند، بارها درصدد برآمدنده اند که با تحریف در این کتاب آسمانی در زندگی مسلمان خلل ایجاد کنند تا به توانند بهتر به مقاصد خود دست یابند زیرا این قرآن است که نقطه اتحاد امت اسلامی است و هر گونه آسیب رسانی به این نقطه می تواند این امت را دچار آسیب کند و این از اهداف دشمن در طول فعالیت های استعماری خود بوده است.
به تازگی یكی از مجلات اسلامی كه در كشور كویت منتشر می شود خبر از ظهور كتاب خطرناكی نموده كه توسط انجمن های تبشیری و برای مبارزه طلبی با قرآن به چاپ رسیده است. در این کتاب ضمن دعوت به شرك به خدا، با آیاتی شیطانی تخریب عقاید مسلمانان هدفگیری شده است.
فرقان الحق در واقع کتابی است مذهبی که در آمریکا تألیف گردیده است. عده ای این کتاب را نسخهای تحریف شده از قرآن به نام(الفرقانالحق) (The Truefurgan) میدانند، كتاب(فرقانالحق) به شخصی به نام(المصطفیالهام) منسوب شده است و توسط فردی به نام(المهدی) به انگلیسی ترجمه شدهاست. گفتنی است، اینكتاب توسط دو شركت انتشاراتی آمریكا به نامهای Winepress,Omega2001چاپ شده وشامل 77 سوره از جمله سورههایی به نامالفاتحه، الجنه و الانجیل است و بسیاری از عقایداسلامی در آن مردود شمرده شدهاند یا وارونهجلوه داده شدهاند. این به اصطلاح قرآن 366 صفحهای كه به زبانهای انگلیسی و عربی چاپ ومنتشر شده است در مدارس خصوصی كویت دردسترس دانشآموزان قرار گرفته است.
بسم الأب الكلمة الروح الإله الأوحد… مثلث التوحید..موحد التثلیث ما تعدد
نویسندگان این کتاب در مقدمه ای که در اول کتاب نوشته اند مدعی شده اند که این کتاب را برای جهان اسلام و مخصوصا اعراب نوشته اند! گفتنی است در این كتاب به جایبسما…الرحمن الرحیم در ابتدای سوره(بسما…) آمده كه در برگیرنده عقاید مسیحیان درمورد تثلیث است. در مقدمه این كتاب چنین آمده است: تقدیمبه ملت عرب و همه مسلمانان جهان، در عمقوجود هر انسانی اشتیاق فراوان برای رسیدن بهایمان حقیقی، آرامش درونی، آزادی معنوی وزندگی ابدی وجود دارد. این متن (كتابفرقانالحق) میتواند به اشتیاق سمت و سوببخشد.
پایگاه اینترنتی(آمازون) كه آخرینعناوین كتابها در موضوعات مختلف را به فروشمیرساند به تبلیغ این كتاب پرداخته است و آن راقرآنی نوشته شده به شیوه جدید و منحصر به فردخوانده است.
موارد زیر گوشه ای از تحریفات و در واقع ساخته های بیان شده در این کتاب است:
بسم الأب الكلمة الروح الإله الأوحد… مثلث التوحید..موحد التثلیث ما تعدد.
سپس با سوره فاتحه روبرو خواهیم شد كه در واقع تقلیدی است از قرآن جهت فریبكاری و به دنبال آن سوره های نور سپس سلام و غیره..
همچنین در سوره ساختگی سلام كه كه دستكاری در آیات قرآن می باشد و تلفیق آن به نحوی است كه مطابق با اهداف مؤلفان این كتاب است، به چنین دروغ پردازیهایی بر می خوریم:
و الذین اشتروا الضلالة و أكرهوا عبادنا بالسیف لیكفروا بالحق ویؤمنوا بالباطل أولئك هم أعداء الدین القیم و أعداء عبادنا المؤمنین.
و كسانی كه گمراهی را برای خویشتن خریده و بندگانمان را با شمشیر مجبور كرده اند تا به حق كفر ورزند و به باطل ایمان بیاورند اینان دشمنان دین استوار و دشمنان بندگان مؤمن ما هستند.
و در همین سوره بر خداوند دروغ بسته شده كه:
یا ایها الناس لقد كنتم أمواتا فأحییناكم بكلمة الإنجیل الحق… ثم نحییكم بنور الفرقان الحق.
ای انسانها ما شما را با انجیل حق زنده گردانیدیم… سپس شما را با نور فرقان الحق زنده می گردانیم.
و بدین ترتیب تحریف و دستكاری در آیات خداوند در تمامی آیات به چشم می خورد.
از اهداف مشخص در رابطه با این اقدام می توان به این نکته اشاره کرد که با ایجاد شبهه در ذهن مسلمان و تخریب عقاید و دیدگاه آنان نسبت به اسلام، این افراد درصدد تخریب دین اسلام و ترویج مسحیت از سوی دیگر و سوق به سوی ادیانی غیر از اسلام اند و حرکتی است در ادامه روند استعماری غرب در مقابل موج بیداری اسلامی که توسط مسحیان و صهیونسیت ها رو به انجام است.
شایان ذکر است این اولین باری نیست که دشمنان اسلام در صدد چنین کاری برآمده اند بلکه این کار از صدر اسلام تا به امروز ادامه داشته است، به طور مثال به اقداماتی مشابه در این زمینه می توان اشاره کرد:
چندی پیش کمیته وابسته به مجمع پژوهشهای اسلامی در مصر از توزیع قرآن های تحریف شده ازسوی رژیم صهیونیستی در کشورهای آفریقایی خبر داد، رژیم صهیونیستی این قرآن هارا که برخی از آیات درباره قوم یهود و جهاد درآنها حذف شده ،با جلدهایی گرانقیمت و زیبا چاپ و درکشورهای آفریقایی ازجمله کنیا و نیجر توزیع کرده است و …
مسلمانان پیش از هر کس می دانند که خداوند واحد تنها یک قرآن برای مسلمانان فرستاده است که آن هم بر پیامبر عظیم شان اسلام وحی شده است و بعد از او حتی کلمه ای به آن اضافه یا کم نشده است و خود در قرآن اینگونه فرموده است که : {إنا نحن نزلنا الذكر و إنا له لحافظون }
((ما خود قرآن را فرستاده ایم و خود ما پاسدار آن می باشیم))
منبع:http://www.tebyan.net/newmobile.aspx/comment/index.aspx?pid=89187