الا ای اهل نت!!!
در قبر از شما سوالاتی میشود که پاسخ آنها در گوگل نخواهد بود!
فقط در اعمال شماست…
یادمان نرود آخرتمان را هم بسازیم…
مرحوم دولابی:
هروقت در زندگی ات گیری پیش آمد و راه بندان شد
بدان خدا کرده است!!!
زود برو با او خلوت کن
و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟؟؟
هرکس گرفتار است درواقع گرفته ی یار است
معده معاویه و عروسی های امروز ما
به نقل از پایگاه اطلاع رسانی استاد انصاریان، متأسفانه با دنيايى از غصّه و حزن بايد گفت: معاويه در شام، در محراب نماز مى ايستاد و مردم به او اقتدا مىكردند، چه امام و چه مأمومهايى!
ظهر روزى كه هوا گرم بود، نمازش تمام شد، خواست تا براى خوردن غذا به خانه برود، در بين جمعيت «سويد بن غفلة» را ديد. گفت: سويد! چه عجب! به شام آمده اى؟ سويد گفت: كارى داشتم. معاويه گفت: براى صرف غذا نزد ما بيا. سويد ايام پابرهنگى معاويه را ديده بود، آن زمانى كه نان نداشت تا بخورد. معاويه آن وقت حدود هشتاد ساله بود. سويد مى گويد: مثل هفت خوان رستم، بند بند كاخ را رد كرديم، مأمورها همه ايستاده بودند، احترام مى كردند. به سالنى رسيديم، چه پرده هايى، چه فرش هايى، گفت: بنشين تا غذا حاضر شود. خدمتكار آمد، گفت: اعلى حضرت! غذا حاضر است. سويد مى گويد: وقتى درب سالن را باز كردند و سفره را ديدم، گفتم: معاويه! مگر چند ميهمان دارى؟ گفت: براى چه؟ گفتم: به اندازه صد نفر غذا روى سفره هست. گفت: ميهمان غير از تو ندارم، گفتم: اين همه غذا را مى خورى؟ گفت: نه، گفتم: پس چرا اين همه غذا را روى سفره گذاشته اند؟ گفت: من به آشپزخانه دستور داده ام كه هر روز انواع غذاهاى سورى، مصرى، شامى و ايرانى را بپزيد، من هر كدام را ميلم كشيد، بخورم. اين معده نفس است. زمان ما نيز در دربار، كاخها و عروسى هاى دنيا و هتلها، همين بازى هاى معاويه هست. چهارصد نفر ميهمان دارند، سفره اى مى اندازند كه اگر چند هزار نفر بخورند، گويا باز دست نخورده است. بعد بقيه اش را دور مى ريزند و مى گويند: بهداشتى نيست. عده اى قيامت عجيبى دارند. شما جوانها! وقتى كه ازدواج كرديد و بچه دار شديد، بچه ها بزرگ شدند، فريب بچه ها را نخوريد، دين خود را با فرزندان معامله نكنيد. ميهمانى و عروسى با هزينه هاى گزاف براى آنها نگيريد. به سويد گفت: بخور. خودش شروع به خوردن كرد، چند لقمه خورد، گفت: اى سويد! چرا نمىخورى؟ گفت: اشتها ندارم. مى ترسم لقمه اى بخورم، گلوگيرم شود و خفه شوم. گفت: چرا؟ سويد گفت: به ياد اميرالمؤمنين عليه السلام افتادم.
اول راه بودیم
گفتن فضای مجازی!
گفتن شده ابزار تبلیغاتی دشمن!
بچه مذهبی ها عقب نمونید!
اونقدر صفحه بسازید و مطلب نشر بدید و دینتون رو به عالم نشون بدید که اونا عقب بکشن…
اما چی شد!
کم کم صفحه های عقیدتی خصوصی شد…
کم کم عکس های شخصی…
کم کم اشتراک زندگی خصوصی با همه…
کم کم “خواهر" “برادر”
“خواهر عزیزم" “برادر گلم”
کم کم بعضی بچه مذهبی ها ” کم حیا “شدند…
کم کم شوخی با نامحرم…
کم کم دایرکت
کم کم چت
مگه جایی که فقط تو باشی و نامحرم نفر سوم شیطان نیست؟…
فَتَامَّل
عَلَیکُم بُاَنفُسَکُم
آقا پسر مذهبی! برادر من !
حداقل روی اهداف نفسانی خودت پوشش دین و جذب حداکثری نذار!
خانم چادری!
آقایی که با دیدن عکست که اتفاقا توشم با حجابی ، میگه خدا حفظت کنه ، میگه چادر بهت میاد!
زیر پستش هم یه بدحجاب مینویسه که چی بهش میاد…
آی پسر و دختر مذهبی!
نکنه منتظری شیطون با حربه های پارتی و شماره دادن و دور دور کردن بیاد سراغت؟!
توهم با افتخار احساس کنی چقدر مومنی!!!
نخیر…
برای امثال ماها از اینجا شروع میشه که کمتر احساس گناه کنیم
که کم کم از راه به در شیم!
یا از راه به دور شیم!
به یه جایی برسیم ببینیم دیگه…
فرشته تصمیمش را گرفته بود. پیش خدا رفت و گفت: “خدایا…می خواهم زمین را از نزدیک ببینم ، اجازه می خواهم و مهلتی کوتاه. دلم بی تاب تجربه ای زمینی است.” خداوند درخواست فرشته را پذیرفت… فرشته گفت: “تا بازگردم … بال هایم را اینجا می سپارم . این بال ها در زمین چندان به کار من نمی ایند .” خداوند بال های فرشته را بر روی پشته ای از بال های دیگر گذاشت و گفت : “بال هایت را به امانت نگاه می دارم …اما بترس که زمین اسیرت نکند … زیرا خاک زمینم دامنگیر است …”
فرشته گفت :"باز می گردم … حتما باز می گردم . این قولی است که فرشته ای به خداوند می دهد .” فرشته به زمین آمد و از دیدن آن همه فرشته ی بی بال تعجب کرد . او هر که را که می دید…به یاد می اورد… زیرا او را قبلا در بهشت دیده بود… اما نمی فهمید چرا این فرشته ها برای پس گرفتن بال هایشان به بهشت باز نمی گردند؟ روزها گذشت… و با گذشت هر روز فرشته چیزی از یاد برد… و روزی رسید که فرشته دیگر چیزی از ان گذشته ی دور و زیبا به یاد نمی آورد… نه بالش را نه قولش را … فرشته فراموش کرد……فرشته در زمین ماند…… فرشته هرگز به بهشت بر نگشت… هرگز…
این حکایت حکایت ما انسانهاست.پاک روی زمین میایم ، زمین گیر میشیم ، خدا و قول ها و تعهد هامونو نسبت به خدا فراموش میکنیم ودر آخر حسرت دیدار بهشت…
دوست قرآنی میگوید : در آیهی 5 از سورهی مائده ابتدا میفرماید «أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبات»، یعنی آن چه پاک، طاهر، نیکو و مفید است را بر شما حلال نمودم. سپس به برخی از نیازهای ضروری مانند «خوردن» اشاره نموده و پس از بیان حکم آنها، به نیاز «مرد و زن» به یک دیگر پرداخته است و پس از بیان ضرورت برقراری روابط و انحصار نیکو و حلال بودن آن به شکل ازدواج (نکاح)، تأکید میفرماید: «غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدان»، یعنی این رابطه نباید به شکل رفیقگیری [همان دوست دختر و پسر] و زناکاری باشد.
خداوندی که انسان را خلق نموده و راههای رسیدن به کمال و سعادت دنیا و آخرت را به نشان داده و با بیان چگونگی روابط انسان با هر شخص، جامعه یا موضوعی به گونهای که هم رفع نیازش را نماید و سبب کمالش گردد قوانینی وضع نموده است، نه تنها خود بهتر از هر کس دیگری میداند که انسان [اعم از مذکر یا مۆنث] به جنس مخالف نیاز دارد، بلکه میفرماید: خودم در قوانین تکوینی خلقتم، و بر اساس علم و حکمتم این غریزه و محبت را به شما دادهام. هم چنان که نیاز و محبت چیزهای دیگری را نیز بر شما قرار دادهام.
اما اگر انسان برای رفع هر نیازش بدون هیچ قانونی که منتج به فایدهی او شود عمل کند، از تعقل و ارادهی خود که وجه متمایز او با حیوانات است، هیچ بهرهای نمیبرد و لذا چون حیوانات و بلکه پستتر میگردد [کالانعام بل هم اضل]. لذا برای هر فعلی قانونی وضع نمود و در این قانون بهترینها را حلال و مضرات را حرام نمود. یا به تعبیری دیگر، اصلها را حلال و بدلهای تقلبی را حرام نمود.
در آیهی 5 از سورهی مائده ابتدا میفرماید «أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبات»، یعنی آن چه پاک، طاهر، نیکو و مفید است را بر شما حلال نمودم. سپس به برخی از نیازهای ضروری مانند «خوردن» اشاره نموده و پس از بیان حکم آنها، به نیاز «مرد و زن» به یک دیگر پرداخته است و پس از بیان ضرورت برقراری روابط و انحصار نیکو و حلال بودن آن به شکل ازدواج (نکاح) تأکید میفرماید: «غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدان»، یعنی این رابطه نباید به شکل رفیقگیری [همان دوست دختر و پسر] و زناکاری باشد.
البته اگر دقت فرمایید در ادامه نیز می فرماید: هر کس کافر شود، یعنی ایمان و قوانین اسلامی را بپوشاند، یا به تعبیر عمل نکند، «حَبِطَ عَمَلُه» - عملش تباه میشود. یعنی تلاشش به جایی نمیرسد و فایدهای نمیبرد و در نتیجه در آخرت نیز «مِنَ الْخاسِرین» - یعنی از زیانکاران خواهد بود. و ما امروز در سرتاسر عالم و در جامعهی خودمان نیز شاهدیم که روابط زن و مرد به شکل دوست، هیچگاه سرانجام نیکویی برای طرفین نداشته است.
چه عواملی منجر به رابطه نادرست در ارتباط دختر و پسر می شود؟
در زمینه چگونگی روابط دختر و پسر از دیدگاه قرآن و روایات این است که در ایجاد و شکل گیری رابطه ای نادرست مجموعه عواملی موثر است که می توان از میان آنها به نگاه نا مناسب و خود آرایی اشاره کرد .
1- طنازی در سخن
یعنی زنان در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازک و لطیف کنند، تا دل او را دچار ریبه و خیال های شیطانی نموده شهوتش را برانگیزانند و در نتیجه آن مردی که در دل بیمار است به طمع بیفتد . منظور از بیماری دل نداشتن نیروی ایمان است، آن نیرویی که آدمی را از میل به سوی شهوات باز می دارد. (المیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج 16، ص. 461)
قرآن کریم برای جلوگیری از روابط ناسالم میان زنان و مردان می فرماید: “نازک و نرم با مردان سخن مگوئید مبادا آنکه دلش بیمار است به طمع افتد بلکه درست و نیکو سخن بگویید."(احزاب. 32) تاثیر کلام به قدری است که مولای متقیان از سلام کردن به زنان جوان خودداری می کند و می فرماید: “می ترسم از این که صدای آنها مرا خوش آید و از اجرم کاسته شود."( شیخ حر عاملی، آداب معاشرت، ص. 67)
سخن معمولی و مستقیم بگویید، سخنی که شرع و عرف اسلامی (نه هر عرفی) آن را بپسندد و آن سخنی است که تنها مدلول خود را برساند، نه اینکه کرشمه و ناز را بر آن اضافه کنید .
2- تأخیر در ازدواج
زن و مرد، مکمل نیازهای روحی و روانی یکدیگرند و هر یک بدون دیگری احساس فقر و نیاز می نماید. زن به دنبال تقدیس از جانب مرد و در آرزوی این است که تنها ملکه کاخ عشق و محبتش باشد. (مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص. 148) و به قول ویل دورانت: زن فقط وقتی زنده است که معشوق باشد و توجه کردن به او مایه حیات اوست. (ویل دورانت، لذات فلسفه، ص. 141) و مرد نیازمند کسی است که قلبش برای او بتپد و با گرمی نگاه و کلام پرمهرش، او را در مواجهه با ناملایمات زندگی امید بخشد و خلاصه اینکه “هر یک از ما، در جدایی فقط نیمه ای از انسان است و همیشه نگران آن نیم دیگر است"تا زمانی که دختر و پسر جوان این نیاز فطری را از راه ازدواج تأمین نکرده و به آرامش روانی نرسیده باشند در معرض خطر هستند. لذا رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: آن کس که ازدواج کند نیمی از دینش را حفظ کرده است.” (میزان الحکمه، ج 4، ص 272، حدیث. 7807)
3- بستر اجتماعی
یک عامل بسیار مهم در ایجاد چنین روابطی، وجود زمینه ای اجتماعی و گاه پنهان در میان جوانان است. اگر در جامعه جوان چنین افکاری رایج شود که داشتن دوست پسر و یا دوست دختر، نشانه قدرت و جاذبه اجتماعی است و یا این اندیشه که داشتن چنین روابط، نشانه بزرگ شدن است و یا پیداکردن دوست برای یکدیگر را بخشی از پیمان دوستی به شمار آورند، روز به روز بر میزان این روابط افزوده خواهد شد. برای رهایی از این زمینه فساد یکی از راهکار های آن را می توان در دقت در انتخاب همنشین جستجو کرد .
باید راه های صحیح دوست یابی را آموزش داد تا جوانان با دید باز و اندیشمندانه همنشین و دوست خود را انتخاب نمایند.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می فرمایند: “دین و منش هر شخصی، متناسب با دوست و همراه است.” (میزان الحکمه ، ج 5، ص 297، حدیث. 10221)
دین
4- عدم تقید خانواده به مسائل دینی
جوانان اولین برخوردها و معاشرت های ناسالم و مختلط را در خانه تجربه می کنند.فرهنگ خانواده است که حد و مرزها را به فرزندان می آموزد.
لذا قرآن کریم می فرماید: “ای مومنان! خود و خانواده خویش را از آتش دوزخ نگاه دارید."(تحریم. 6) یعنی خود و زن و بچه خود را تعلیم خیر دهید و ادب نمایید. (الدر المنثور، ج 6، ص. 244) و در نگهداری خانواده همین بس که به آنها امر کنید بدان چه که خدا امر کرده و نهی کنید از آنچه خدا نهی کرده است. (کافی، ج 5، ص. 62)
اگر خانواده ها حدود شرعی را در روابطشان مراعات نکنند، دیگر چه انتظاری از جوانان با آن شرایط روحی و هیجانی می توان داشت .
5- بی توجهی به نیازهای جوانان در خانه
جوانان به محبت، برقراری صمیمیت، تنوع، تفریح و هر چیزی که شور و نشاط آنان را حفظ کند، نیازمند هستند. اگر والدین این نیازها را تأمین نکنند، خود آنان دست به کار می شوند و از آنجا که معمولا جوانان شتابزده و ناپخته عمل می کنند، از هر طریقی برای رفع نیاز خود اقدام می کنند. نکته دیگری که باید به آن توجه داشت، پرهیز از بیکاری است.
خداوند متعال به پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) توصیه می فرماید: “هنگامی که از کار مهمی فارغ شدی خود را به کار دیگری مشغول کن"(انشراح. 7) والدین باید برای اوقات فراغت جوانان خود برنامه داشته باشند.
فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و تفریحی علاوه بر اینکه آنها را از بسیاری از فسادها حفظ می کنند، در رشد ابعاد مختلف جوان موثر است. والدین در برخورد با جوانان باید طریق اعتدال را پیش بگیرند و از هرگونه افراط، تفریط، برخورد خشک، خشن و انعطاف ناپذیر خودداری کنند. و در ضمن نظارت و کنترل نامحسوس بر رفت و آمد و رفتارهای آنان، شخصیت و حریم خصوصی آنان راحفظ نمایند زیرا اگر شخصیت او از بین برود و عزت و کرامتی نداشته باشد، هیچ امید خیری در او نیست. (شرح غرر و درر، آمدی، ج 1، ص. 394) و از سرزنش و ملامت نیز پرهیز کنند که آتش لجاجت را در آنان شعله ورتر می کند. (میزان الحکمه ، ج 8، ص 485، حدیث. 17831)
در اینجا این سۆال پیش می آید که کسی که قصد انتخاب همسر دارد از کجا بفهمد که قبلا آن شخص ارتباط نامشروع داشته یا نه؟ یا شایسته همسری هست یا نه؟
قرآن در جواب می گوید:(ألخبیثاتُ للخبیثین والخبیثونَ للخبیثات والطّیباتُ للطیبین والطیبونَ للطیبات)سوره نور آیه 26
زنان بدکار و ناپاک شایسته مردانی بدین وصفند و مردان زشت کار ناپاک نیز شایسته زنانی بدین وصفند و بالعکس زنان پاکیزه لایق مردانی چنین و مردان پاکیزه نیکو لایق زنانی همین گونه اند.
پس آدمی باید به خودش بنگرد که گذشته و جوانی خود را چگونه سپری کرده؛ آیا مصداق پاکان برای پاکان است یا خدای نکرده…
دوست دختر نگیرید
سوره 5: المائدة - جزء 6
الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ حِلٌّ لَّکُمْ وَطَعَامُکُمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُۆْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ وَلاَ مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ وَمَن یَکْفُرْ بِالإِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ .
امروز چیزهاى پاکیزه براى شما حلال شده و طعام کسانى که اهل کتابند براى شما حلال و طعام شما براى آنان حلال است و [بر شما حلال است ازدواج با] زنان پاکدامن از مسلمان و زنان پاکدامن از کسانى که پیش از شما کتاب [آسمانى] به آنان داده شده به شرط آنکه مهرهایشان را به ایشان بدهید در حالى که خود پاکدامن باشید نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانى دوست خود بگیرید و هر کس در ایمان خود شک کند قطعا عملش تباه شده و در آخرت از زیانکاران است.
دوست پسر نداشته باشید
سوره 4: النساء - جزء 5
وَ مَن لَّمْ یَسْتَطِعْ مِنکُمْ طَوْلًا أَن یَنکِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُۆْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُم مِّن فَتَیَاتِکُمُ الْمُۆْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِکُمْ بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ فَانکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکُمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَیْرٌ لَّکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ.
و هر کس از شما از نظر مالى نمىتواند زنان [آزاد] پاکدامن با ایمان را به همسرى [خود] درآورد پس با دختران جوانسال با ایمان شما که مالک آنان هستید [ازدواج کند] و خدا به ایمان شما داناتر است [همه] از یکدیگرید پس آنان را با اجازه خانوادهشان به همسرى [خود] درآورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند نه زناکار و دوستگیران پنهانى نباشند پس چون به ازدواج [شما] درآمدند اگر مرتکب فحشا شدند پس بر آنان نیمى از عذاب [=مجازات] زنان آزاد است این [پیشنهاد زناشویى با کنیزان] براى کسى از شماست که از آلایش گناه بیم دارد و صبر کردن براى شما بهتر است و خداوند آمرزنده مهربان است.
چه اشکالی دارد که انسان به جنس مخالف نگاه کند و لذت ببرد؟!
پاسخ : دیدن هر چیز به ظاهر زیبا برای ما خوشایند و سودمند نیست
مثلا نگاه مستقیم به خورشید با آن همه روشنایی و زیبایی نه تنها سودی ندارد بلکه باعث کوری یا ضعف بینایی میشود
نگاه به حسن جمال جنس مخالف هم ضررهایی دارد که بطور خلاصه اشاره میکنم:
1.می بینی ، می خواهی ، به وصالش نمیرسی ، دچار افسردگی میشوی…
2.می بینی ، شیفته میشوی ، عیب ها را نمی بینی ، ازدواج می کنی ، طلاق میگیری…
3.می بینی ، دلباخته میشوی ، به وصالش نمیرسی ، خودکشی میکنی…
4.می بینی ، با همسرت مقایسه میکنی ، ناراحت میشوی ، بداخلاقی میکنی…
5.می بینی ، لذت می بری ، به این لذت عادت میکنی ، چشم چران میشوی ، در نظر دیگران خوار میگردی…
6.می بینی ، لذت می بری ، حب خدا در دلت کم میشود ، ایمانت ضعیف میشود…
7.می بینی ، عاشق میشوی ، از راه حلال نمی رسی ، دچار گناه میشوی…
8.می بینی ، دائم به او فکر میکنی ، از یاد خدا غافل میشوی ، از عبادت لذت نمی بری…
حالا متوجه شدی نباید گناه کنی یا…؟!؟!؟!
آیا میدانید چرا در گوش طفل تازه متولد شده اذان میگویند؟؟؟
رسول اکرم امر فرموده است که در هنگام تولد طفل در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه گوییم!!!
بعد از هر اذان و اقامه ای نمازی برپا میشود ،پس نماز این دو کجاست؟؟؟
نماز این اذان و اقامه همان نماز میتی است که بعد از مرگ هر انسان بر او خوانده میشود
آیا هرگز از خود پرسیده بودید چرا نماز میت اذان و اقامه ندارد؟؟؟
چون هنگام تولدمان اذان و اقامه اش را در گوشمان خوانده بودند تا در فرصتی که به ما داده شده خود را برای چنین روزی آماده کنیم
پس عمر ما هرچند طولانی باشد فاصله ی بین اذان است و نماز
خدایا عمرمان را بابرکت کن
هرگاه در میان مشکلات قرار گرفتید سیل صلوات به راه اندازید زیرا آن سیل حتما مشکلات را با خود می برد.
علامه طباطبایی
حرف های خود را از سه صافی رد کنید…
شخصی نزد همسایه اش رفت و گفت:گوش کن میخواهم چیزی برایت تعریف کنم .دوستی به تازگی درمورد تو میگفت…
همسایه حرف او را قطع کرد و گفت:قبل از اینکه تعریف کنی بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذرانده ای یا نه؟
گفت:کدام سه صافی؟
اول از میان صافی واقعیت.آیا مطمئنی چیزی که تعریف میکنی واقعیت دارد؟
گفت:نه من فقط آن را شنیده ام شخصی آن را برایم تعریف کرده است.
سری تکان داد و گفت:پس حتما آنرا از میان صافی دوم یعنی خوشحالی گذرانده ای.یعنی چیزی را که میخواهی تعریف کنی حتی اگر واقعیت نداشته باشد باعث خوشحالی ام میشود.
گفت:دوست عزیز فکر نکنم تو را خوشحال کند
بسیار خب بس اگر مرا خوشحال نمیکند حتما از صافی سوم یعنی فایده رد شده است.آیا چیزی که میخواهی تعریف کنی برایم مفید است؟
نه به هیچ وجه!
همسایه گفت:پس اگر این حرف نه واقعیت دارد نه خوشحال کننده اس و نه فایده ای دارد آنرا پیش خود نگهدار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنی…