میشه این کلیپو دید و گریه نکرد؟؟؟نبینید از دستتون رفته…
برای دانلود کلیپ اینجا کلیک کنید
نشد…
آمدم آب به خیمه برسانم که نشد
چقدر غصه و غم خوردم از این غم که نشد
تیر نامرد اگر یاور مشکم میشد…
میشد این آب شود چشمه ی زمزم که نشد
حیف شد چیز زیادی به حرم راه نبود
سعی کردم بدنم را بکشانم که نشد
سعی کردم که نیفتم ز روی اسب ولی
ضربه آنقدر شتابان زد و محکم که نشد
گفتم این لحظه ی آخر که در آغوش تو ام
لا اقل روی تو را سیر ببینم که نشد
هر دو دست و سر و چشمم به فدای سر تو
هرچه آمد به سرم نصف شما هم که نشد
بگو از من به رقیه که حلالم بکند
آمدم آب به خیمه برسانم که نشد
السلام علیک یا قمر منیر بنی هاشم یا ابا الفضل العباس (ع)
ما که از عشق حسین دم میزنیم
کوچه ها را رنگ ماتم میزنیم
پس چرا هر لحظه با رفتار خود
بر دل صاحب زمان غم میزنیم؟
اللهم عجل لولیک الفرج
حسین فریاد میزند:"هل من ناصر ینصرنی؟”
و من در حالیکه نمازم قضا شده است میگویم:
لبیک یا حسین!لبیک…
حسین نگاه میکند لبخندی میزند و به سمت دشمن تاخت میکند…
و من باز میگویم:لبیک یا حسین!لبیک…
حسین شمشیر میخورد من سر مادرم داد میزنم و میگویم:
لبیک یا حسین!لبیک…
حسین سنگ میخورد من در مجلس غیبت میگویم:
لبیک یا حسین!لبیک…
حسین از اسب به زمین می افتد عرش به لرزه در می آید و من در پس نگاه های حرامم فریاد میزنم:
لبیک یا حسین!لبیک…
حسین رمق ندارد باز فریاد میزند:"هل من ناصر ینصرنی؟”
من محتاطانه دروغ میگویم و باز فریاد میزنم:
لبیک یاحسین!لبیک…
حسین سینه اش سنگین شده است. کسی روی سینه است . حسین به من نگاه میکند میگوید:تنهایم یاریم کن…
من گناه میکنم و باز فریاد میزنم:لبیک…
خورشید غروب کرده است…
من لبخندی میزنم و میگویم:
اللهم عجل لولیک الفرج…
به چشمان مهدی خیره میشوم و میگویم:
“دوستت دارم تنهایت نمیگذارم…”
مهدی به محراب میرود و برای گناهان من طلب مغفرت میکند.
مهدی تنهاست…حسین تنهاست…
من این را میدانم اماااااااا…..
وااااااااای بر من…
بابای بد…
دخترک از میان جمعیتی که گریه کنان شاهد اجرای تعزیه اند رد میشود
عروسک و قمقمه اش را محکم زیر بغل میگیرد
شمر با هیبتی خشن همانطور که دور امام حسین میچرخد و نعره میزند از گوشه ی چشم دخترک را میپاید
دختر با قدم های کوچکش از پله های سکوی تعزیه بالا میرود
از مقابل شمر میگذرد مقابل امام حسین می ایستد و به لب های سفید شده اش زل میزند
قمقمه را که آب تویش قلپ قلپ صدا میدهد مقابل او میگیرد
شمشیر از دست شمر می افتد و رجز خوانی اش قطع میشود
دخترک میگوید:"بخور برای تو آوردم"و برمیگردد روبروی شمر می ایستد
مردمک های دخترک زیر لایه ی براق اشک میلرزد
توی چشم های شمر نگاه میکند و با بغض میگوید:بابای بد!!!!!!!
“ایام سوگواری آقا اباعبدلله الحسین برتمامی شیعیانش تسلیت باد”
محرمه…
من دختر…
نمیتونم برم تو خیابون زنجیر و سینه بزنم.
من دختر…شالموم میکشم جلو…نمی خندم…
دل پسر مردمو نمیلرزونم…
جوری نمیرم دنبال دسته امام حسین که با دیدنم یادشون بیفته محکمتر سینه بزنن
من دختر…
ثواب که نمیکنم هیچ .لاقل پسرای مردمو به گناه نکشم…
سلام محرم
سلام من به محرم به حال خسته ی زینب
به بی نهایت داغ دل شکسته ی زینب
سلام من به محرم به دست و مشک ابوالفضل
به نا امیدی سقا به سوز اشک ابوالفضل
سلام من به محرم به قد و قامت اکبر
به کام خشک اذان گوی زیر نیزه و خنجر
سلام من به محرم به دست و بازوی قاسم
به شوق شهد شهادت حنای گیسوی قاسم
سلام من به محرم به گاهواره ی اصغر
به اشک خجلت شاه و گلوی پاره ی اصغر
سلام من به محرم به اضطراب سکینه
به آن ملیکه که چشمش ندیده روی مدینه
سلام من به محرم به عاشقی زهیرش
به بازگشتن حر و عروج ختم به خیرش
سلام من به محرم به مسلم و به حبیبش
به روسپیدی جون و به بوی عطر عجیبش
سلام من به محرم به زنگ محمل زینب
به پاره پاره تن بی سر مقابل زینب
سلام من به محرم به شور و حال عیانش
سلام من به حسین و به اشک سینه زنانش